فیک کوک و ا/ت [ عاشقی ]

پارت ۱۰

( بیمارستان )
* دیشب شنیدم که توی خواب داشتی حرف میزی با خودت داد داشتی میزدی نگران شدم و اومدم در زدم در اتاقت ولی بیدار نشدی درو باز کردم دیدم خیلی عرق کردی و هرچی صدات میزنم بیدار نمیشی ترسیدم اوردمت بیمارستان .
+ وای ببخشید . ممنونم جونگ کوک
* لازم نیست
+ من اخه خیلی خوابم سنگینه به این زودیا بیدار نمیشم وقتی هم میخوام برم کافه یا دانشگاه خیلی دیرم میشه همیشه .ببخشید
* حالا ارام بخشت تموم شد میتونیم بریم . پرستار سرم تموم شد
( پرستار . چاناوو # ) ( پسره )
# اومدم .. ( اومد توی اتاق )
# بله ا....ل
# ا/تتتت
+ نا وو. تو اینجا چیکار میکنی
# هنوزم از خواب بیدار میشی جذابی . بیب ( کوک دستش مشته)
* بله؟
+ این ن....
# من نااوو ام دوس پسره ا/ت
+‌ چرا چرت و پرت میگی رابطه ما خیلی وقته تموم شده
( نااووو اومد نزدیک ا/ت شد . صورتشو به صورت ا/ت نزدیک کرد . )
# ولی من هنوز میخوامت ( اروم )
( کوک ناوو رو از لباسش میکشه عقب )
* هوووووو حواست‌و جمع کن
#‌ چرا اونوقت ؟
* ا/ت‌سرمت تموم‌شد
+ بریم
* باشه
( توی ماشین )
* این دوست پسر سابقته ؟
+‌ اا..... رر....هه..
* اهااا اذیتت میکنه؟
+‌‌نهههه . هقققق. ننننه
* چرا داری گریه میکنی ؟ ( گوگلی ای )
+ یاد خاطرات مون افتادم هققق
* اههههاااااااااااااا ( اصبی اصبی )
+ میشه زودتر بریم خونه ؟
* ارههه